خیلی باحاله حتما بخونینش ،بیچاره ججونگ
این برنامه یه خورده قدیمیه اما خیلی خنده داره .من گفتم که باید این پست رو بگذارم
جی جونگ : برادر یوچون یوهوانه . من شخصا کاری رو در حق اون انجام دادم که واقعا احساس بدی دارم در موردش
هی چول(مجری برنامه ) : واقعا!
جی جونگ : یوچون گفته بود که برادرش از امریکا میاد، اون یه تی شرت و یک کمربنده براش خریده بود و چیز های زیادی رو براش آماده کرده بود
یو چون : من همه چیز رو خریده بودم و همه رو سرجاشون قرار داده بودم
جی جونگ : اون خیلی قشنگ بود ، کمربند ، من واقعا اون کمربند رو می خواستم .چکار می تونستم بکنم ؟ آیا باید بهش می گفتم ؟ اما من و یوچون یک توافق کرده بودیم که این بود ؛ همه چیزهای من مال توئه و همه چیزهای تو مال منه .
یوچون : اااه . درسته . من و جیجونگ همیشه اینجوری بودیم
جی جونگ : بنابراین حتی تا الان این برامون خیلی خوب بوده که از چیزهای همدیگه استفاده کنیم . پس من فکر می کردم از وقتی ما این توافق رو داریم اشکالی نداره اگر من اون کمربند رو برای مدتی استفاده کنم . اینطور نیست ؟ تازه از همه اینها گذشته اون یه چیز جدید بود ...من واقعا متاسفم. من اونو برای اولین و آخرین بار بود که استفاده کردم . زمانیکه اونو پوشیدم فهمیدم که خیلی بزرگه .
یوچون: درسته . درسته
جی جونگ : کمربند خیلی بزرگ بود و کمر من یه خورده لاغر
یوچون :درسته اون حتی برای من هم بزرگ بود
جی جونگ : من فکر می کنم الان باید دیگه همه بدونن
هیچول : اوه . تو الان می خوای درموردش حرف بزنی ؟
جی جی : اوه نه . اما این مشکل بزرگیه برای من (کمر کوچیکش)
هیچول: من می دونم
یوچون می خنده
جی جونگ :من حداقل چهار تا سوراخ دیگه نیاز داشتم . بنابراین باید چکار می کردم ؟ من یه قیچی که توی خونه استفاده می کردیم برداشتم...،
یوچون :واقعا
جی جونگ : و یه کاری روی ته کمربند کردم
یوچون با صدای بلند می خنده
هیچول : یوچون این یه برنامه زنده است و تو باید خنده هات رو روی انتن کنترل کنی
جی جونگ : اه . نه .اون ته کمربند نبود ، وسطش بود . من ازقیچی استفاده کردم تا محکم سوراخش کنم در آخر یه سوراخ بزرگ روی کمربند ایجاد کردم
یوچون : اوه
جی جی : اما سوراخ خیلی بزرگ بود و نمی تونست کمربند رو محکم نگه داره پس یه بار دیگه
یوچون و هیچول می خندن
جی جونگ : ایندفعه من از چاقوی آشپز خونه استفاده کردم (کاچا )و یه سوراخ دیگه بوجود اوردم
یوچون : برای چی اینکارو کردی ؟
جی جونگ : وقتی کارم تموم شد کمربند رو سرجاش گذاشتم و یوچون فهمید و گفت : اوه هیونگ تو این کمربند رو پوشیدی ؟ من گفتم : ببخشید یوچونا، در هر حال، همه چیزهای من مال توئه و همه چیزهای تو مال منه ، درسته ؟ یوچون گفت : هیونگ! این مال برادرم یوهوانه که داره برمیگرده کره . !! زمانیکه اینو شنیدم هیچ راه دیگه ای نبود که در مورد سوراخهایی که روش درست کردم توضیح بدم
یوچون می خنده : من درمورد سوراخ ها تا الان چیزی نمی دونستم !
جی جونگ : در مورد اون دو تا سوراخ، من واقعا تصمیم گرفته بودم یه یادداشت براش بنویسم یا شاید بهش پول بدم تا یکی دیگه برای خودش بخره
هیچون می خنده و میگه : تو در مورد نامه فکر نکردی فقط در مورد پولش فکر کردی!
جی جیونگ : من چکار باید می کردم ؟ واقعا متاسف بودم . آیا تو اون کمربند رو به یوهوان دادی ؟
یوچون : بله بهش دادم .
جی جونگ خطاب به یوهوان : یوهونا ببخشید... می دونم خجالت می کشی اگر اونو دوستای خارجیت ببینن . دفعه دیگه من _ هیونگ _ دفعه دیگه وقتیکه دوباره به کره برگشتی ؛هیونگ حتما برات یه چیز بهتر می خره . ببخشید !!
یوچون می خنده...